۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

اسلام برای نسل جدید

من اشناهای متفاوتی در رابطه با دین دارم. از اشناهایی با تفکرات سنتی و اخوندی گرفته تا علمی و لائیک و عامی.
با خیلیهاشون راجب دین و دین داری بحث کردم. از پس زبون خیلیهاشون بر نیومدم. یا واقعا اونها بهتر استدلال میکردن.
به اجبار یا از روی بیکاری پای منبر خیلی از اخوندها هم نشستم. نوع استدلالشون رو دیدم. و جدیدن به یه نتیجه گیری رسیدم.
با هر قشری باید یه جور راجب خداگرایی و اسلام صحبت کرد.
با قشر عامه همون روشی کاربرد داره که اخوندها استفاده میکنن. چون مردم بیسواد هستن مثل بچه میمونن تنها براشون از خوبی حرف زدن کافیه تنها اینکه بگی میری جهنم کافیه تنها به گذشتگان استدلال کردن کافیه.
اما وقتی بچه بزرگ میشه حرفهات رو دربست قبول نمیکنه بلکه میگه چرا و اگه دلیل قانع کننده براش نیاری کار خودش رو میکنه و به حرفهات اهمیت نمیده. اما اخوندها توانایش رو ندارن چون خودشون هم مثل یه بچه خردسال دین رو قبول کردن.
ای کاش کسی باشه که مرد این باشه که دلایل اسلام گرایی رو بتونه به زبان علمی بگه.
من برای خودم چند تایی دارم اما هم توی مباحثه ضعیف هستم و هم مطالعات و علم کمه اما تنها اونقدر هست که خودم رو مطمئن کرده.
مثلا ما کلی تلاش میکنیم برای یوگا و خوداگاهی و مدیتیشن اما نمازی که از ما خواستن به دلیل تکراری بودن و لزوم جمع کردن حواص به کاری که میکنیم نوعی تمرین خوداگاهی هست. یا مسواکی که 1400 سال پیش توصیه شده دلیل بر بیهوده نبودن این حرفهاست یا دعا که روانشناسا هم به کمک روحیش معتقدن (البته نه عربی بلغور کردن). یا اینکه نباید موفقیتهامون رو 100 به نام خودمون بزنیم و از کمک خدا غافل بشیم مطابق تحقیق جدیدی که توی تد از یه نویسنده که پرفروشترین کتاب رو داشت شنیدم. یا غسل در زمانی که حمام نبود یا تمام اون اخلاقیاتی که توصیه شده یا اخلاق ناپسندی که گناه دونستن. یا اتحادی که همیشه توی تظاهرات و داد خواهی ها به دنبالشیم و توی چیزی مثل قیام امام حسین میبینیم. و صد تا چیز دیگه.
اگه مثل روش مدیریتی 6 کلاه، کلاه خوش بینانه به سر بزاریم و اینها رو با خوش بینی ببینیم بعد بگیم روشی که اینهمه چیزهای خوب رو توصیه میکنه بعلاوه خیلی چیزهایی که تازه میتونیم خوبیش رو درک کنیم چرا باید بد باشه. چرا نباید بهش اعتماد کرد. چرا نباید به کسی که 90درصد حرفهاش رو قبول داریم و 9 درصد رو با اینکه ته دل قبول داریم و برای خوشی بیشتر باهش مخالفیم. [قبول دارم 1 درصدش غیر منطقی هست] چرا نباید قبولش کنیم. حتی اون یک درصد رو بزاریم پای اینکه هنوز درکشون نمیکنیم.

ای کاش بجای موضع گیری یکم با اسلام بیطرفانه رفتار میکردم. ای کاش رفتار ادمهای کثیف که مارک اسلام رو به خودشون زدن برای نون پای نون حساب نمیکردیم.

سربازی 1

سلام
بعد از کلی وقت دلم خواست بنویسم
چند وقته سرباز شدم. چیزای جدیدی ادم میبینه که دلش میخواد بنویسه.
مثلا ادمهای جدید که به اجبار باید باهاشون دوست و همنشین باشی، زورگویی هایی که از دور بی اهمیت میاد، بی احترامی هایی که باید تحمل کنی، ناعدالتیهایی که هر روزه شاهدشونی، ترسهایی که توی چشماشون میبینی و ... .
میدونی فکر میکردم میرم و تمومش میکنم اما الان میفهمم که ارزش کارت پایان خدمت رو نداشت.
دوست دارم بگم تا بدونین و اگه نیاز ندارین سربازی نرین و از طرفی بگم تا ابروشون رو ببرم.
یکی از درداش اینه که باید ادمهایی رو تحمل کنی که ممکنه فرهنگ پائینی داشته باشن، اصلا به حریمهای شخصی تو اهمیت نمیدن یا هر دقیقه با این که حوصلشون رو نداری مثل پشه دورت میان. یا بخاطر این که بتونی از شر مزاحمتهاشون و تیکه انداختناشون راحت باشی مثلا با پای پیچ خورده درست راه بری و پات بدتر بشه.
زورگویی های پرسنل جالبه، اونها برای اینکه نمیتونن سربازها رو کنترل کنن که سمت سیگار و مواد و چیزها و کارهای دیگه نرن سعی میکنن وقت آزاد بهت ندن، یا حتی برای اینکه نکنه خودشون 2 دقیقه منتظر جمع شده سربازها بشن، 15 دقیقه از زمان استراحتشون رو میزنن و زودتر میخوان که به خط بشن.
یا برای اینکه بتونه پیش رئیسش پز بده که خوب گروهانش رو تربیت کرده باید زانوت رو توی رژه داغون کنی و صد البته که اون تنها موقعیت خودش مهمه.
نمیدونم چرا فکر میکنن سربازها یه مش ادم پست تر از خودشون هستن یا نمیدونم الان وقتشه که تلافی احترام نداشته توی اجتماعشون رو بکنن یا الان وقتشه که تلافی تنبل بودنشون توی مدرسه و زندگی سر شاگرد زرنگا در بیارن. خلاصه چه کار رو درست انجام بدی چه ندی اگه صد در صد مطابق خواسته ای که توی ذهنشون داشتن عمل نکنی لایق تمامی بی احترامی ها هستی حتی باید حدس میزدی که چی دلش میخواسته انجام بدی و صد البته که اگه ندونی از کند ذهنیت هست.
یا وقتی بری توی دفترش هر چند که تمام اداب نظامی و احترامات رو بجا بیاری باز هم ممکنه بجای بله بشنوی چیه چی میخوای. خوندن این کلمات رو صفحه خیلی خیلی راحت تر از شنیدنش با حالت تحقیر امیز هست.
جالبه وقتی که یه سرکار زورش میگیره که تو درجه بالاتری داری برای اینکه صدات نزنه سروان داد میزنه سرباز. جالبه که باید به مافوقت احترام بذاری اما اگر یه پرسنلی درجش کمتر بود نه تنها لزومی نداره بهت احترام بذاره بلکه باید فرامینش رو هم اجرا کنی. و تازه از دسیپلین هم با افتخار حرف میزنن.
خیلی سخته که ببینی باید توی اون سگ دونی بمونی بخاطر اینکه یکی دیگه نوبت خونه رفتن تو رو گرفته. یا سخته وقتی که یارو نشسته پشت موتور و گاز میده و داد میزنه که .... راه برو مثل ... میمونین، حتی نمیتونین راه برین، زودتر. یا واسه اینکه بتونی روزهای بیشتری مرخصی داشته باشی یا کار کمتری بکنی یا جای تمیز تری زندگی کنی باید خرده کارهای شخصی اونها رو هم انجام بدی.
البته لذت میبری از اینکه چطور از یک نفر که درجه بالاتر داره میترسن، یا از اینکه بخوای به بازرسی یا فرماندهی بگی چطور عمل میکنن میترسن، چقدر میترسن از اینکه بد عمل کنی و جلوی فرماندشون ابروشون بره.
و صد البته وقتی میبینی که درون این نظام چیه پی میبری که اون بیرونی که از اونها دیدی عادیه و نباید انتظار بهبود رو داشت.
امیدوارم زودتر تمام بشه تا بتونم اینها رو با اونهایی که انتخابشون کردن و اونهایی که تحملشون میکنن و جیک نمیزنن تنها بزارم.

۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه


فکر میکنم الانه که یه نفر داد بزنه:
کات
دوربین زوم اوت کنه
و من تازه متوجه بشم که زیادی توی نقش خودم فرو رفته بودم

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

دفاع

خستگی یه سال و نیم زحمت به تنم موند
حالا که دارم اسلایدهای دفاع رو اماده میکنم چند تا گاف مشتی پیدا کردم
از من به تمام شمایی که دفاع در پیش دارین نصیحت، قبل از تحویل پایان نامه اسلایدهاتون رو بسازید، چون در اون صورت امکان داره اشکالاتی رو که باید توی بازبینی پیدا میکردید و نکردید رو بیابید.
اشکالاتی که بخاطر صد قلم ایرادات بی معنی اساتید محترم پیدا شد و برای بار صدم تلاشی برای اطمینان از صحت انجام نگرفت.

ای بدم مییاد از خودم که حس کار تکراری و زیر ذره بینی رو ندارم. شایدم به خاطر راست مغزیم باشه، کی میگه راست مغزی خوبه؟
همیشه کارام پر اشکالات ریز بودن، نمیدونم باید به چه ترفندی از این اشکالات ریز جلوگیری کنم یا اینکه چطور خودم مجبور کنم که هر کار مهم رو قبل از ترک کردن بازبینی کنم. نمیدونم.(اسمایلی گریه در حالت زانو به بغل)

۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

پیشنهاداتی برای مطالعه زبان

چند وقته که دارم سعی میکنم زبانم رو بهتر کنم، از چیزهایی استفاده میکنم که بقیه هم خوششون بیاد
1. anki
یه نرم افزار جعبه لایتنر هست که امکانات بسیار زیادی داره، همچنین پلاگین هایی خیلی زیادی از جمله فوایدش:
  • دیتابیسهای انلاین(بیشتر مخصوص زبان انگلیسی هست)
  • امکان تایپ جواب
  • رایگان بودن
  • تنظیم پذیری بسیار بالا
  • پشتیبانی از فرمول و عکس و صدا
  • آمار
  • ...
بهتره برای دانلود سراغ مثلا این سایت برید چون سایت خودش شما رو به کد.گوگل راهنمایی میکنه که اونجا هم ایران تحریمه و نمیتونید دانلود کنید

2. rosetta stone
نرم افزاری مشهور در زمینه آموزش زبان
  • استفاده از تصویر
  • امکان تست کردن خود
  • ضبط صدای شما برای بررسی درستی تلفظ
  • ...
یه سایت آموزش زبان که یه فیلم به شما نشون میده و بعد از گفتن هر جمله در فیلم ازتون میخواد که تکرار کنید و با دقت خیلی بالایی میتونی اشکال تلفظتون رو بگه
4. read english context
متن های تخصصی رشته خودم

البته فکر کنم اگه متون فارسی رو ترجمه کنم و با کسی ایرادهام رو پیدا کنم گرامرم قوی تر بشه

شما چه روشی پیشنهاد میکنید؟


پیوست:
یه سریال به نام Extra هست که هم کلمات اسون به کار میبرن و هم شمرده صحبت میکنن همچنین سریاله کمدیه. در کل برای تقویت زبان در سطح پائین عالیه. پیشنهاد میکنم حتما ببینیدش.
اقا کسی مشابهش رو سراغ نداره؟ من بازم از اینها میخوام.

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

انتخاب مثل انتخاب عطر هست

بعضی ها عطر رو تو یه بسته بندی هدیه میگیرن، که موقع قبولش فقط میتونن جعبه اش رو ببینن
ولی بعضی ها تو مغازه های عطاری انتخاب میکنن.
بعضی ها تو اولین مغازه عطر رو میخرن ولی بعضی ها هم مغازه های زیادی رو میگردن و گاه شب و میشه و عطری نمیخرن یا دو دل میمونن که کدوم بهتره؟
بعضی ها نسیه میخرن، بعضی ها نقد و بعضی ها هم میدزدن!
بعضیها هم صبر ندارن پولشون تکمیل بشه و نصف نسیه و نصف نقد.
بعضیها به شیشه عطر نگاه میکنن و بعضی ها به بوی عطر فکر میکنن ولی بعضیها درونش و مواد تشکیل دهنده و سازنده و هزار تا چیز دیگه رو میبینن.
بعضی ها به احساسشون تو لحظه فکر میکنن و بعضی ها به دلیلشون واسه اینکه چرا باید این عطر رو بخرن یا نخرن
بوی عطر هم یه احساسه مثل همه احساسها بعد از مدتی تکرار، فراموش میشه مثل لمس ساعت جدید و احساس نکردنش پشت دست بعد از مدتی.
اما اگه واسه بودن حس، دلیل و تفکر و منطق خوب باشه اون منطق میتونه حس رو حتی پس از تموم شدن عطر بیاد بیاره.
خاطره خس رو حتی با شیشه خالی داشته باشه و از احساسی که یادشه لذت ببره.

نه به لحظه حس عطر فکر کنیم
نه هول باشیم که اولین مغازه عطرمون رو برداریم
چون با وجود بوهای خوش توی عطاریها فقط و فقط میشه یه عطر خرید، پس چرا بهترین نباشه؟
بوی عطرها رو فراموش نکنین و تا زمانی که پولتون جور نشده خرید نکنین.

Result image

پی نوشت:
مثنوی را مسرح مشروح ده صورت امثال او را روح ده
تا حروفش جمله عقل و جان شوند سوی خلدستان جان پران شوند
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن

۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

روشهای تدریس

من استاد بد جنسی هستم؟
اگه دانشجوهای با هم حرف بزنم سریع برمیگردم و میگم "اگه سئوالی دارین از من بپرسین، سئوالتون چیه؟ کجاشو نفهمیدین؟"
اگه دانشجویی گوش نده همش اسمشو میبرم
اگه خیلی گوش نده میگم خوب خانم فلانی من چی گفتم؟
اگه موقع امتحان بخوان بیشتر از زمان امتحان بشینن سر جلسه میگم هر 1 دقیقه منفی نیم نمره داره
اگه چیزی رو بلد نبودم میگم کی میخواد به عنوان تحقیق انجام بده؟ اگه کسی هم نخواست به سئوال کننده میگم خودت تا هفته دیگه برو دنبالش اگه تونستی که مثبت بگیر و اگه نتونستی بگو تا من پیدا کنم و بهت بگم
اگه دیر بیاد دعواش میکنم که نمی اومدی بهتر بود
حضور و غیاب نمیکنم و میگم هر کی دوست نداشت نیاد چون اگه میتونه بدون سر کلاس اومدن پاس کنه هیچ مشکلی نداره
درس رو تا جایی که باید امتحان میگیرم حتی اگه نرسم درس بدم
اگه چیزی رو کسی نفهمه تا زمانی که یاد بگیره توضیح میدم (البته باید توی این مورد تجدید نظر کنم)
توی کلاس با دانشجوها دوست دوستم اما موقع امتحان یکیشون هم نمیشناسم
شما سر کلاساتون چی کار میکنین؟
یا اگه استاد بودین چه شگردهایی میزدین؟
نگفتیا، من استاد بدجنسی هستم؟