یه تی شرت نیمانی گرفتم
قبلا گفتم اهل مد نیستم، این رو هم بخاطر مد بودن نخریدم
وقتی توی اینترنت دیدمش گفتم کاش داشتمش
تا توی یه مغازه دیدمش ، خریدمش
خیلی زیباست
با زیبا شناسی تون خرید کنید، نه با مد روز
نظراتم راجب جامعه و سیاست بعلاوه دلمشغولیهام و چیزهایی رو که فکر میکنم به ارتقای سطح دانش شما خواننده میتونه کمک کنه رو اینجا مینویسم
۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه
۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه
بهشت من
دوست داشتم کلبه ای داشتم کنار دریاچه، پشت اون کوه، جایی در حیات وحش و دور از انسانها.
تنها یه سگ داشتم.
دوست داشتم قایقی داشتم، چوب ماهیگیری ای، کتابخانه ای در زیر زمین کلبه ام با تمام کتابهای زیبای دنیا.
دوست داشتم صندلی ای کنار شومینه داشتم و کتاب میخوندم، بدور از دغدغه انسانها و آینده.
دوست داشتم تنها میبودم.
-----------
من در دوره ای از زندگی حداقل به نصفی از این بهشت رسیدم، روزی اون رو کامل خواهم کرد.
تنها یه سگ داشتم.
دوست داشتم قایقی داشتم، چوب ماهیگیری ای، کتابخانه ای در زیر زمین کلبه ام با تمام کتابهای زیبای دنیا.
دوست داشتم صندلی ای کنار شومینه داشتم و کتاب میخوندم، بدور از دغدغه انسانها و آینده.
دوست داشتم تنها میبودم.
-----------
من در دوره ای از زندگی حداقل به نصفی از این بهشت رسیدم، روزی اون رو کامل خواهم کرد.
۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه
این روزها که قدم میزنم
این روزها که قدم میزنم در کنار رود، -رودی که بود ...- دلم تنگ میشود برای صدای آب ...
دلم بهانه میگیرد برای بغض پل های تشنه ... برای پلهایی که حتی اشک هایشان خاک شکاف خورده نالان را سیراب نمی کند.
این روزها، هر جا قدم میزنم، قاب ها رنگ آب را کم دارند، و آسمان دلتنگ عکس خویش است در آینه رود...
من یادگارهای آبی خویش را قاب کرده ام ... و این چند قطره عکس را تقدیم میکنم به شهرم، که در عطش آب می سوزد.
به آدمهایی که در حسرت آب، بر کف کویری رود قدم می زنند و به مرغ های مهاجر، تا از یاد نبرد شهری را که مردمش به زندگی رود، زنده اند...
شعر از دوست گرامی آقای دکتر علیرضا نجفیان، در نمایشگاه عکسشان
دلم بهانه میگیرد برای بغض پل های تشنه ... برای پلهایی که حتی اشک هایشان خاک شکاف خورده نالان را سیراب نمی کند.
این روزها، هر جا قدم میزنم، قاب ها رنگ آب را کم دارند، و آسمان دلتنگ عکس خویش است در آینه رود...
من یادگارهای آبی خویش را قاب کرده ام ... و این چند قطره عکس را تقدیم میکنم به شهرم، که در عطش آب می سوزد.
به آدمهایی که در حسرت آب، بر کف کویری رود قدم می زنند و به مرغ های مهاجر، تا از یاد نبرد شهری را که مردمش به زندگی رود، زنده اند...
شعر از دوست گرامی آقای دکتر علیرضا نجفیان، در نمایشگاه عکسشان
۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه
امکانات جدید گوگل
در صفحه نتایج جستجوی گوگل امکانی داریم به نام option، اخیرا ویژگیهای جدیدی به اون اضافه شده. ویژگیهایی که در گوگل (جستجو) کردن به شما کمک میکنه. بعضی از این امکانات مثل:
جستجو در ویدیوها، فرومها، review ها (متنهایی در بازبینی یک موضوع)
مشخص کردن زمان انتشار مطلب (شاید هم زمان ایندکس کردن گوگله)
سرچهای وابسته- این وقتی بدرد میخوره که میخواید جستجوتون رو محدودتر کنید یا عبارتی بهتر برای جستجوتون پیدا کنید
چرخ حیرت انگیز- این مورد هم شبیه قبلیه اما به صورت بصری (خودتون امتحان کنید- شبیه فیلمای تخیلی شده)
محور زمان- اطلاعات زمانی از نتایج به شما میده
عکسی از هر صفحه
متن بیشتر از یک صفحه
قیمت درون صفحه
مشخص کردن زمان انتشار مطلب (شاید هم زمان ایندکس کردن گوگله)
سرچهای وابسته- این وقتی بدرد میخوره که میخواید جستجوتون رو محدودتر کنید یا عبارتی بهتر برای جستجوتون پیدا کنید
چرخ حیرت انگیز- این مورد هم شبیه قبلیه اما به صورت بصری (خودتون امتحان کنید- شبیه فیلمای تخیلی شده)
محور زمان- اطلاعات زمانی از نتایج به شما میده
عکسی از هر صفحه
متن بیشتر از یک صفحه
قیمت درون صفحه
موردهای review، سرچهای وابسته،متن بیشتر از یک صفحه عالی هستند، ممنونم گوگل.
اطلاعات بیشتر رو میتونید از صفحه پشتیبانی گوگل درباره این ویژگی ها ببینید------------
پست مرتبط: گوگل کردن
اطلاعات بیشتر رو میتونید از صفحه پشتیبانی گوگل درباره این ویژگی ها ببینید------------
پست مرتبط: گوگل کردن
۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه
۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سهشنبه
صدقه
من صدقه دادن رو دوست دارم، اما دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم. دیگه نمیتونم به این صندق صدقه ها که همجا در اومده اعتماد کنم. از طرفی به ندرت کسی رو میبینم که لایق صدقه باشه، معمولا اونها که گدایی میکنن سالمن، قدرت کار کردن دارن اما به هزار و یک حیله میخوان پول مفت بخورن. اونهایی هم که نیازمند کمک هستند نمیشه رفت و 100، 500 یا 1000 تومن بهشون کمک کرد، چون این مقدار بیشتر توهینه!
پس چه کار کنم؟
تصمیم گرفتم پولهای صدقم رو جمع کنم هر وقت 50 یا 100 هزار تومن شد خودم ببرم و به کسی کمک کنم.
شما چه کار میکنید؟
به دولت اعتماد میکنید؟
به هر گدایی اعتماد میکنید؟
یا بیخیال کمک به دیگران هستید؟
یا شاید روشی بهتر از من و این موارد دارید؟؟؟
پس چه کار کنم؟
تصمیم گرفتم پولهای صدقم رو جمع کنم هر وقت 50 یا 100 هزار تومن شد خودم ببرم و به کسی کمک کنم.
شما چه کار میکنید؟
به دولت اعتماد میکنید؟
به هر گدایی اعتماد میکنید؟
یا بیخیال کمک به دیگران هستید؟
یا شاید روشی بهتر از من و این موارد دارید؟؟؟
۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه
منطق و عشق
از ترس مرگ عشق
به مانند له کردن سیگاری
زیر پوتین منطقم
به هیچ کس نزدیک نمیشوم
------------
پی نوشت:
یکی از دوستان گفته بود توی وبلاگت شعر بذار، اما اگر شعر مال دیگران باشه توی لینک دونی لینک دادن خیلی زیبا تره
اما من اهل شعر گفتن نیستم
هر 100 سال یه بار چیزی به ذهنم میرسه، اونم بخاطر شما میذارم اینجا
میتونید تا دوست دارید بخندید
--------
لینکهای مرتبط:
این روزها که قدم میزنم
به مانند له کردن سیگاری
زیر پوتین منطقم
به هیچ کس نزدیک نمیشوم
------------
پی نوشت:
یکی از دوستان گفته بود توی وبلاگت شعر بذار، اما اگر شعر مال دیگران باشه توی لینک دونی لینک دادن خیلی زیبا تره
اما من اهل شعر گفتن نیستم
هر 100 سال یه بار چیزی به ذهنم میرسه، اونم بخاطر شما میذارم اینجا
میتونید تا دوست دارید بخندید
--------
لینکهای مرتبط:
این روزها که قدم میزنم
اشتراک در:
پستها (Atom)