۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

شرایط آزمایشگاهی

داشتم فکر میکردم شاید این دنیا یه شرایط ازمایشگاهی برای امتحان منه
شاید تنها من (این من رو به خودت بگیر) انسانم. و تمام ادمهای دور و برم فرشته اند. اونها دارند نقش بازی میکنند. شاید تمام رنجهایی که در ادمهای اطراف میبینم، شاید تمام تفاوت ها، شاید تمام خوشی ها و بدبختی ها، شاید تمام بدی ها و خوبی ها، شاید تمام مزیتها و عیبها، شاید تمام برتریهای اطرافیان به من و کاستیهای دیگران نسبت به من فقط یه وهم باشه. شاید امتحان من در این شرایط، در شرایطی که اگر این انسان(من) در این شرایط باشه از امتحان پیروز در میاد یا شکست میخوره
بگذار فکر کنیم همه دنیا ازمایشگاهی برای ازمایش ماست
بگذار فکر کنیم تمام ادمهای اطراف ما فرشته هستند و ما باید فرض کنیم که ادمند و بهتر اعمالمان را انجام دهیم.
بگذار فکر کنیم هیچ کس نسبت به ما ضعف یا برتری ندارد، همه و همه برای امتحان ماست
بگذار فکر کنیم چطور میتوانیم بدون در نظر گرفتن اینده خود بهترین عمل انسانی را انجام دهیم
بگذار فکر کنیم چطور یه انسان نمونه باید در هر شرایطی رفتار کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر